• درخواست بررسی توانایی خامنه ای درادامهء رهبری، واکنشی به حاکمیت



    در حالی که امروز شنبه، 24 مرداد، غالب خبرگزاری های جهان توجه خود را به آزادی آقای مومنی و بازگشت وی به آمریکا معطوف کرده بودند، چند رخداد دیگر نیز در جهان خبر ساز شده بود. از آن جمله، اعدام 2 نفر به جرم تجاوز جنسی در استان فارس و سقوط هواپیمای تعلیماتی و کشته شدن دو سرنشین آن؛ اما در این بین دو خبر دیگر نیز بررسی شده بود که از لحاظ موضوعیت دارای اهمیت بیشتری می باشند. اول مقاله ای در خصوص دست یابی احتمالی ایران به بمب اتمی و بهترین راه کارهای سیاسی در این خصوص ( که به لحاظ موضوعیت آن می شود در وقتی دیگر به آن پرداخت، چرا که دچار گذشت تاریخ بررسی نمی شود) و دومین آنها، خبر ِ نامهء جمعی از نمایندگان پیشین مجلس به رئیس شورای نگهبان.

    مورد اخیر را خبرگزاریهایی چون الجزیره و سان فرانسیسکو گیت به نقد و بررسی کشیده بودند. الجزیره با ادبیاتی نقل قول گونه، آورده است که این قانون سازان در این نامه خاطر نشان می کنند که مقام رهبری، فرای قانون اساسی نیست و بنا بر اصل 111 قانون اساسی کشور مجلس خبرگان توانایی بررسی عملکرد رهبری را دارد و در این برهه از زمان به نظر آنان مجلس فوق باید به وظیفهء قانونی خود عمل کرده ، در این خصوص تحقیق و تفحص کند. این خبرگزاری اشاره می کند که این درخواست، پیش از این می توانست عواقب دهشتناکی را برای سوال کننده به همراه داشته باشد و این برای بار اول است که چنین اتفاقی در تاریخ جمهوری اسلامی می افتد. اما در اینجا نظر سان فرانسیس کو گیت(بخشی از سان فرانسیسکو کرونید و زیر مجموعهء تایمز) را به اجمال بررسی میکنیم:
    حاکمیت و اصلاح طلبان ایران، تهدید رد و بدل میکنند.
    نوشته: برزو دراگاهی و رامین مستقیم، لوس آنجلس تایمز

    گروه های رقیب ِ راهروهای قدرت ایران، بر شدت تهدیدهایشان نسبت به یکدیگر افزودند.
    در جمعه ای که گذشت و به دنبال مسائل پس از انتخابات، نشانه هایی دیده شد، که در درون مایه می تواند به بروز برخوردهای شدیدی مابین دستگاه های نظامی و نخبگان مملکت منجر شود. روحانیون افراطی نزدیک به احمدی نژاد، خواستار بازداشت و محاکمهء آقای کروبی، اصلاح طلب برجسته ای را شدند که مدعی شده دستگیر شدگان حوادث اخیر، در حین بازداشت، شکنجه و مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند.در مقابل و در جبههء مخالف، در روز پنج شنبه، گروهی از نمایندگان اسبق اصلاح طلب مجلس، نامه ای خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی نگاشتند که در آن ازمجلس خبرگان رهبری درخواست شده بود عملکرد آیت الله خامنه ای، در راستای بروز برخوردهای خشونت آمیزپس از انتخابات، مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد. مشاجرات حزبی و دستجاتی در حالی شدت گرفته اند که تظاهرات خیابانی به گونه ای کم رنگ شده اند. ماشاالله شمس الواعظین، روزنامه نگار دگراندیش و فعال حقوق بشر معتقد است: <<در میانهء حاکمیت، گوی بحران همچنان در حال چرخش است>>.

    تظاهر کنندگان در این میانه به زخمهایشان میرسند و از بابت گرمای فزایندهء نیمهء تابستان پناهی گرفته اند و در حال حاضر کمی عقب نشسته اند. به نظر می آید که آنان امید دارند تا بتوانند، فعلاً و با این روش، بدون خون ریزی و کشتار بیشتر، به حداقل خواسته هایشان برسند- کوتاه کردن دست احمدی نژاد و دایرهء افراطیون مذهبی دردستگاه های امنیتی-.
    محسن سازگارا، فعال و مفسرسیاسی ِ طرفدار مخالفان دولت و ساکن واشنگتن می گوید: << نقشه برای فلج کردن دولت و به زیر کشیدن دولت احمدی نژاد موجود است، اما موسوی نمی تواند آن را اعلام کند چرا که در این صورت حتما به دستگیری او منجر می شود؛ اگر او سکوت اختیار کرده، به دلیل بی برنامگی و نداشتن نقشهء اجرایی نیست>>.
    آنچه تا کنون مشخص است آنکه نه جبههء اصلاحات از مواضع خود عقب نشسته است و نه افراطیون دولتی؛ احمدی نژاد درخواستی مبنی بر بازداشت آقای موسوی، کروبی و چند تن دیگر از رهبران اصلاحات را به مجلس امنیت ملی ارائه داد، که به گفتهء سایت نوروز نیوز، درخواست وی "توسط مقامات بالا" و به دلیل ترس از "فروپاشی نظام " پس زده شد.
    اصلاح طلبان را با وجود چنین تهدیدهایی هنوز نتوانسته اند به خاموشی بکشانندو اکنون نامه ای که توسط صدها( به گفتهء نویسندگان این روزنامه) نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی امضا شده، از مجلس خبرگان، درخواست دارد تا طبق اصلی از قانون اساسی، دربارهء توانایی ادامهء رهبری آقای خانمه ای، به بررسی های لازمه بپردازد.
    ____________
    ترجمه و مقدمه: امین.

  • آلمان و اتحادیه اروپا در تدارک تحریم های وسیع بر علیه ایران
    در برلین و بروکسل آمادگی برای تحریم ها علیه ایران در صورتی که رژیم تهران آمادگی خود را برای مذاکره در باره پرونده اتمی اعلام نکند گسترده تر می شود . طبق گزارشات دریافتی اشپیگل بحث ها پیرامون توقف صادرات بنزین به ایران است . ایرانی که به واردات بنزین وابسته است .

    کارشناسان آلمانی در هامبورگ تخمین می زنند که کشور تولید کننده نفت رقمی در حدود سی درصد نیاز سوختی خود را از طریق واردات بنزین تامین می کند. بنابر گزارشات اشپیگل محدودیت های دیگری در زمینه حمل و نقل هوایی و دریایی از طرف دیپلمات ها پیشنهاد شده اند که مانع کناره گیری کشتی ها و فرود هواپیماهای ایران در اتحادیه اروپا می شوند .


    در این میان همکاری شرکت های بزرگ بیمه مانند لوید که بسیاری از محموله های ایران را بیمه می کنند نیاز است تا چنین اقداماتی صورت بگیرد. دولت آلمان ابتدا قصد دارد موضوع تحریم ها را با با قدرت هایی شورای امنیت دارای حق وتو که از تحریم ایران خودداری می کنند یعنی روسیه و چین در میان بگذارد و به توافق برسد .به نظر دیپلمات های بلند پایه آلمانی در صورت عدم موفقیت این طرح آمریکا و اتحادیه اروپا بتنهایی نیز به تحریمات سختی بر علیه ایران دست خواهند زد.
    گذشته از تلاش های بین المللی و طرح کنگره آمریکا که بر صبق آن آمریکاصادر کنندگان بنزین به ایران را تنبیه می کند ظاهرا هنوز هم لیست مشترکی از طرف آمریکا و اروپاییان درباره تحریم ها بر علیه ایران وجود ندارد .

    دوره جدیدی از تحریم ها ممکن است در طول برگزاری نشست سازمان ملل در اواخر سپتامبر در نیویورک شروع شود اگرمحمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران که به تازگی از سمت خود دفاع کرده است تا آنزمان پیشنهادات غرب را قبول نکند.
    همچنین دیدار سران کشور های شش گروه از ایالات متحده, روسیه ,چین ,فرانسه ,انگلستان و آلمان می تواند عامل افزایش فشار بر ایران باشد. سران این کشورها که درمیان آنها آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز حضور دارد در کنفرانس سران کشورهای صنعتی در پیتسبورگ آمریکا که اواخر سپتامبر برگذار می شود با یکدیگر ملاقات می کنند.
    ----------------------------
    بنقل از اشپیگل آنلاین
    برگردان: سایه

  • حمله آیت الله احمد خاتمی به اتحادیه اروپا

    آیت الله احمد خاتمی یکی از رهبران بلندپایه مذهبی در جمهوری اسلامی به اتحادیه اروپا حمله می کند : وزیر امور خارجه باید مواضع محکمی را در مقابل اتحادیه اروپا اتخاذ کند.


    امروز در تهران آیت الله اصولگرا احمد خاتمی در نماز جمعه تهران که در دانشگاه تهران برگذار شد به اتحادیه اروپا حمله کرد. خاتمی گفت : وزیر امور خارجه باید مواضع محکمی را در مقابل اتحادیه اروپا اتخاذ کند تا از مواضع خود درقبال حکومت ایران اظهار ندامت کنند و از ملت ایران پوزش بخواهند.


    احمد خاتمی یکی از نزدیکان محمود احمدی نژاد بحساب می آید و ارتباط فامیلی با رئیس جمهور سابق و اصلاح طلب ایران یعنی محمد خاتمی ندارد.
    ----------------------------
    بنقل از اسکای تی جی 24
    برگردان : سایه

  • سازمان ملل به احمدی نژاد تبریکی نگفته است


    ترجمهء مقاله ای از خلیج تایمز
    ترجمه: امین

    (Khaleej Times)
    (خبرگزاری رویترز)

    سازمان ملل: روز چهارشنبه سازمان ملل اعلام کرد که دبیرکل سازمان ملل، آقای بان کی-مون( Ban Ki-moon)، به آقای احمدی نژاد در خصوص انتخاب مجدد وی تبریکی نگفته است و با این کار سخن پیشین خود را پس گرفت.
    آقای بان کی مون با فرستادن پیام قصد تایید احمدی نژاد را نداشته
    در روز سه شنبه و در پاسخ به آنکه آیا سازمان ملل پیام تبریکی برای احمدی نژاد فرستاده است یا خیر، پاسخ از جانب سخنگوی این سازمان، ماری اوکابه (Marie Okabe)، <<بله>> بود، اما وقتی چهارشنبه، یعنی روز بعد خبرنگاران خواهان توضیحات بیشتری پیرامون این پیام تبریک شدند وی توضیح داد که از پیام فوق الذکر به هیچ وجه معنای تبریک نامه به احمدی نژاد را نمیشود برداشت کرد. ایشان اینگونه بیان کرد که: " اگر از ارسال این پیام، برداشتی چون تبریک نامه شود، تعبیر صحیحی نخواهد بود " و اضافه کرد که سازمان ملل جزئیات پیام فوق را علنی نخواهد نمود. اوکابه در ادامه اینگونه توضیح داد : "در واقع آقای بن کی-مون از موقعیتی که در پی تحلیف آقای احمـدی نژاد پیش آمده بود استفـاده کرد تا امیدواری خود در جهت ادامهء فعالیت های تنگاتنـگ منتطقـه ای و بین المللـی با ایران را نشان داده باشد "؛ در این میان سخنگـوی ایران در سازمان ملل، جهت اظهار نظر در دسترس رسانه ای نبود.
    اعلام نتایج آراء انتخاباتی در دوازدهم ماه جون، ایران را در بزرگترین بحران داخلی خود از زمان انقلاب سال 1979 فرو برد ، شکاف عمیق درون حکومتی را در میان حاکمیت به شدت نمایان ساخت و باعث بروز تظاهرات گسترده ای شد که تا کنون، طبق آمار رسمی 26 کشته از خود به جای گذاشته است.
    سران کشورهای غربی، پیش از این، بدلایلی چون: ادبیات ضد اسرائیل، انکار هولوکاست و روش غیرقابل مصالحهء اتمی دولت ایران، از احمدی نژاد آشفته خاطر و دلخورند و به همین دلیل حاضر به ارسال پیام تبریکی برای تبریک تحلیفش نشدند؛ هر چند که متحدانشان، ترکیه و ژاپن این کار را انجام دادند. در میان رهبرانی که از فرستادن پیام تبریک به احمدی نژاد خودداری ورزیدند، می توان کسانی چون: باراک اوباما، رئیس جمهـور آمریکا؛ نخست وزیر بریتانیـا، گوردون براون؛ رئیس جمهـور فرانسه، نیکولاس سرکـوزی و صدر اعظـم آلمان، خانم انگلا مرکل را نام برد.
    عکس العمل احمدی نژاد و هواداران افراطی او، در این باره چه خواهد بود
    این مقام رسمی سازمان ملل توضیح می دهد که، دبیر کـل سازمان ملل، طبق روالـی عادی، به همهء رهبران کشـورهای عضو، پس از اعلام نتایـج انتخابات، تبریک نامه ای ارسال میکند؛ اما این به خودی خود دلیل بر تأیید ایشان یا روشی که آنان را به این مقام رسانده محسوب نمیشود. قابل ذکر است که این سازمان، در گذشته جزئیات برخی از این نامه ها را در اختیار همگانی گذاشته است. شورای امنیت سازمان ملل تا کنون به دلیل عدم همکاری ایران در خصوص درخواست این سازمان به تعلیق برنامهء غنی سازی هسته ای خود، سه دوره تحریم های بین المللی را در مورد تهـران به اجرا درآورده است؛ برنامه هایی که ایران مدعی است در جهت تولید انرژی مصرفی شهروندانش است و غرب مشکوک به منتـهی شدنشـان به تولید سلاح هسته ای است. وقتی از سخنگـوی این سـازمان درباره درخـواست خـانم عبـادی، برنـدهء جایزهء صلـح نوبل، از آقای جان کی-مون برای رفتن ایشـان به ایران و لمس شخصی ایشان با مسائل ناقض حقوق بشــری که در این کشور و پس از انتخابات، در حال اجـراست سؤال شد، اوکابه تنهــا پاسخ دادند که آقای کی-مون با خانم عبـادی مکـالمه ای نداشته است. عبادی می‌گوید آمار کشته شدگان، از زمان انتخابات تا کنون بیش از یکصد نفر است.
    انتظار می رود که احمدی نژاد، ماه آینده و در راستای حضور در همایش عمومی سالیانهء رهبران جهان، به نیویورک سفر کند.



    مقالهء مرتبط( پیام تبریک دان کی-مون به احمدی نژاد):

    * World Briefing | Middle East: United Nations: Secretary General Congratulates Ahmadinejad on Victory

  • دادگاهی اعضاء سفارت ها، اهداف و دلایل آن

    با شروع دور دوم به اصطلاح، دادگاهی های عوامل آنچه از جانب حاکمیت ایران آشوب های اخیر، نامیده شده؛ چیزی که بیش از همه غیر معمول مینماید، در مذان اتهام قرار داشتن سه تن از اعضاء سفارتخانه های فرانسه و بریتانیا است (حسین رسام،خانم نازک افشار و یک فرانسوی به نام کلوتید ریس). دولت ایران پیش از این نیز در یک اقدام غیر مترقبه، تعدادی از کارمندان ایرانی سفارت بریتانیا را به اتهاماتی مشابه دستگیر کرده بود. اما پس از آن بنا بر فشارهای همه جانبه از سوی دولت بریتانیا از یک سو و اتحادیهء اروپا از سوی دیگر، اجباراً تن به آزادی آنان داد. اما این بار همان بازی به نوعی دیگر در حال تکرار است. تا اینجای مسئله برای همگان مشخص و از لحاظ قوانین بین الملل، البته امری است عادی. اما آنچه ذهن را مشغول میکند اینکه اصولاً آن دستگیری ها، این محاکمات و آن آزاد نمودن کارمندان، در کدام دایره از منطق محدود و قابل بررسی هستند و اینکه آیا این روش اعمال شده از سوی حاکمیت کودتاگر درایران، تابع منطقی هست یا خیر. پاسخ به این سوال در عین کوتاهی، کمی پیچیده مینماید؛ که آن هم به دلیل روش های پیچیده ای است که در جمهوری اسلامی، روابط، چه خارجهء آن و چه داخله اش به تعریف در می آید. اینکه چگونه و چرا جمهوری اسلامی این روش را در سرلوحهء حکومت خود قرار داد، البته از موضوع بحث خارج است؛ اما عملکرد و تأثیرات آن دقیقاً آن چیزی است که موضوع بحث ما در اینجاست. با آغاز اعتراضات مردمی نسبت به نتایج اعلام شدهء آرا، درست یک روز پس از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری در ایران و به موازت آن، دو گروه از فعالان سیاسی جهان تمام حواس خود را به این امر معطوف کردند: خبرگزاری ها و سیاست مداران دولتی. (البته گروه های دیگر هم بودند و هستند که مشتاقانه این حرکت را دنبال میکنند، اما بدلیل کم رنگ بودن نقش آنان در اعمال سیاست های ایران و موضوعیت گفتار، از اشاره به آنها خودداری می کنیم). نقش خبرگزاری های خارجی به دو دلیل عمده، برای حاکمیت دارای اهمیت است: 1- وجههء جهانی ایران در تضاد با غرب، که همیشه از مظلومیت خود و شیطنت های جهان غرب در راستای اقدام در راه براندازی و یا تضعیف جمهوری اسلامی، در جهت دعوت مردم به صبر و استقامت در مقابل تنگناها و کاستی ها در داخل، از یک سو سود برده و از سویی دیگر خود را حکومتی به معنای واقعی اسلامی و عادل در سطح جهان معرفی نموده، که این امر برایش تا کنون، طرفداران فراوانی در سطح دیگر کشورهای اسلامی به صورت عام و مسلمانان تحت فشارهای اقلیتی ِ قومی-مذهبی در تمامی جهان به گونهء عام، گرد آورده است. برای چنین حاکمیتی، البته، خدشه دار شدن این وجوه به معنای از دست رفتن اعتماد ملی و کمرنگ شدن و حتی بی رنگ شدن ظاهر اسلامی و پرچم داری حاکمیت قدرتمند اسلامی، در سطح جهان میتواند باشد و هزینه ای بسیار بالا بر دوش 30 سال تبلیغات همه جانبهء نظام به حساب می آید. 2- از سویی دیگر و به صورتی قابل لمس تر، در طول این اعتراضات، خبرگزاری ها ، شبکه های ماهواره ای و شبکه های اینترنتی اجتماعی ( که ما همگی را در دسته بندی عام آن، خبرگزاری می خوانیم)، به وسایلی برای هماهنگی و ارگانیزه کردن فعالیت ها و ارائه راهکارهای خودجوش مردم، مبدل شدند و این به مذاق دولتی که در جهت جلوگیری از این اقدامات، به هر وسیله ای متوسل شده بود، به هیچ عنوان خوش نیامد. از سویی دیگر سیاست مداران دول خارجی، که منافع آنان چه در منطقه از لحاظ سیاسی و چه بدلیل منابع انرژی موجود در خود ایران، خواسته یا ناخواسته، با سیاست های اجرایی ایران پیوندی غیرقابل انفاک دارند، به گونه ای مضاعف توجه خود را به ایران و تحرکات داخلی آن معطوف کردند. این بخش از اقدامات، گفتارها و تعاملات مابین ایران و جهان البته بسیار پیچیده تر از بحث این مقاله است، اما آنچه که قابل بررسی است، دلایل مختصری در محدودهء واکنش های اخیر است. جمهوری اسلامی در اکثر طول عمر سی سالهء خود، از گروه های اسلامگرا به شدت حمایت کرده است و کمترین پیامد آن برای ایران تشکیل یک دیوارهء جهانی در مقابل تعارضات احتمالی غرب به خود و برای غرب، رشد بی رویهء گروه های تروریستی و همچنین جلوگیری از روند شکل گیری طبیعی ِ کشوری به نام اسرائیل بوده است. لذا با کشوری که به دلیل داشتن هزاران عامل تعلیم دیده در سرتاسر جهان نمیتوانند با اعمال روشهای نظامی برخورد کنند و نیز تعامل با آن با تمامی منافع سیاسی و اقتصادی آنان در تضاد است، البته هرگونه چرخشی در سطح مدیریت و حاکمیت، برای جهان غرب حائز اهمیت بوده، احتمال بهبودی، (هر چند اندک )را از آن لااقل در سطح تعاملات مرسوم با ایران، میتوانند داشته باشند. در جمهوری اسلامی و در سطح مدیریتی آن، البته آنچه واقعیت دارد آنکه برای رسیدن به مقاصد، اخلاقیات جایگاه چندانی ندارند؛ لذا با توجه به وابستگی حکومت های خصوصاً غربی، به آرا و افکار عمومی مردمشان، پاشنهء آشیل این حکومت ها نارضایی عمومی و توقعات مردم در جهت حفظ امنیت و منافع خود از دولت ها می باشد. چیزی که جمهوری اسلامی آن را به خوبی درک کرده است. همانگونه که برای یک ایرانی سرنوشت هموطن خود نسبت به اتباع بیگانه ارجحیت دارد، اروپاییان نیز هر چند نسبت به ایرانیان آزادیخواه مهر ورزی نمایند، نهایتاً امنیت یک هموطن یا شخصی که مستقیماً در حال خدمت به کشورشان است، برایشان ارجح است؛ هر چند این خدمات از سوی یک بیگانه و بابت مزد انجام پذیرد. حاکمیت ایران که از اطلاع رسانی آزاد در سال 57 به خوبی در راستای به پیروزی رساندن انقلاب استفاده کرده است و به عظمت آن آگاه است، این بار نمیتواند خطای شاه را تکرار کرده، فعالیت های بدون کنترل و سانسور تلوزیون نوپای بی بی سی را تاب آورد. دستگیری کارکنان سفارت انگلیس در ابتدای امر، به واقع نوعی گروگان کشی جهت جلوگیری از فعالیت رسانه ای ِ بی بی سی در خصوص به تصویر کشاندن گستردهء اعتراضات مردمی ایران بود( هر چند به صورتی غیر اخلاقی) و پس از آن نشانه ای برای حاکمان غرب نشین جهان که چنانچه به آتش این اختلافات نفتی بریزند و یا در صدد یاری رساندن به جبههء مقابل شوند، آنان میتوانند همین اندک سازگاری خود را نیز دریغ کرده منافع آنها را بیش از پیش در منطقه به مخاطره بکشانند. البته آن موضوع پس از رای زنی های پشت پرده تا حدودی برطرف شد. دولت ها یکی پس از دیگری اعلام کردند که در مسائل داخلی ایران دخالتی نمی کنند و درباره اش نظری نمی دهند و تنها و آن هم برای راضی نگه داشتن افکار عمومی داخلی خود، به نصایح بشر دوستانه بسنده کردند.مسئلهء بی بی سی اما، کمی مشکل تر بود، این رسانهء غیر دولتی، به طور مستقیم با درصدی از مالیات سالانهء مردم کشور بریتانیا اداره میشود و دولت عملاً بر نحوهء خبررسانی آن کنترلی ندارد و شاید تنها کاری که بتواند بکند( آن هم در خفا و غیر رسمی) درخواست کمی تعدیل در عمل کرد است که آن هم معمولاً در سطح جامعه برملا شده به افتضاحی برای دستگاه های امنیتی مبدل میشود و تقریباً غیر عملی است. ظاهراً این امر هم به ملایان ایران در حد توان توضیح داده شده باشد، چرا که بازداشت شدگان یکی پس از دیگری تبرئه و آزاد شدند. اما چرا اکنون و دوباره ماشاهد بازداشت و این بار دادگاهی افرادی مشابه هستیم؟ شاید دلیلش را بتوان در واکنش رهبران جهان به عملکرد دولت در راستای برپایی ِ خیمه شب بازی ِ دادگاهی های گروهی جستجو کرد، چیزی که آنقدر شور بود که به قولی خان هم متوجه شد. این حرکت گرچه نهایتاً چاره ای جز تبرئهء هر سهء این افراد ندارد و حاکمیت فی الواقع نمیتواند خود را به دلیل حتی واقعی ِ دستگیری یک جاسوس خارجی به چالشی بیش از آنچه با آن دست و پنجه نرم میکند بکشاند، اما در حال حاضر و باز هم به روشی غیر اخلاقی، دولتهای خارجی را مجبور به دنبال کردن سرنوشت این سه تن میکند و اجباراً و طبیعتاً توجه جهان را از آن یکصد تن دیگر منحرف مینماید. همانگونه که پیشتر آمد، سرنوشت این سه تن برای مردم اروپا و قهراً آمریکا، بسیار پراهمیت تر است تا هر ایرانی دیگر و تأمین امنیت آنان از سوی دولشان برتری دارد به امنیت تمامی جهانیان. چیزی که در ایران ما درست در خلاف این واقعیت طبیعی بدان عمل میشود و البته تمام خواستهء حاکمیت کودتا را در جلوگیری از فشارهای خارجی در حذف مخالفان خود، کاملاً تأمین مینماید( هرچند کاملاً غیر اخلاقی).

  • آیا در جنبــــــــش سبـــــــــز تنــــــدروی خوب هم وجـــــود دارد؟
    تندروی به عنوان روشی کلی و دائمی پسندیده نیست اما

    1. اگر جریان رود را حرکتی متعادل بدانیم آن گاه برای آن که آب از بالادست به سرزمین های پایین دست سفر کند و باعث آبادنی شود گاهی خروش و جهش ناگهانی و تند آب (آبشار) تنها راه سپردن این راه است.

    2. هر گاه که نبرد و معامله ای بین ظالم و مظلوم در کار باشد اگر ترس از تندخویی و دادجویی نباشد بعید است طرف ظالم تن به داد و ستدی عادلانه با غیر تندروان بدهد. در جنبش سبز هم گرچه روش همیشگی باید همچنان میانه روی و خرد ورزی باشد اما اگر ترس از تندروی و تندخویی (با هر تفسیر و مقیاسی) نباشد میانه روهای جنبش قدرت چانه زنی و مانور قدرت نخواهند داشت. مثلا گرچه شاید شعار «استقلال آزادی، جمهوری ایرانی» در موقعیت کنونی شعار رهبری جنبش نباشد اما وجود این شعار به رهبر جنبش این قدرت را می دهد که در مواجهه با کودتاگران دست مایه ای برای قدرت نمایی داشته باشد. و یا گرچه جوگیر شدن و برخورد های احساسی و گاهی مثلا خارج از نزاکت کلا روشی پسندیده ی جنبش نیست ولی نمی توان انکار کرد که گاهی همین روش ها ناچار به کار می آیند تا همچون آبشاری جریان جنبش را به لایه های گوناگون جامعه و یا به مراحل جدید تکامل برسانند (مثلا شعار تازه ساخته ی «ما بچه های مولوی ... ریدیم به حکم رهبری»)

    3. فراموش نکنیم که برخی از مردم و حتی رهبران میانی جنبش شاید به عمد (و حتی فداکارانه) به برخی تندروی ها دامن می زنند تا شاید دیگران بتوانند به سبب فضایی که اعمال آن ها ایجاد می کند موقعیت عمل مناسبی پیدا کنند و یا رقیب/دشمن را به عکس العمل های پر اشتباه) وادارند. پر مسلم این روشی است که اگر به دقت استفاده نشود همچون شمشیری دو دم شاید به ضرر جنبش هم تمام شود. شما را همچنین به خواندن این نوشته ی مسیح علی نژاد دعوت می کنم. گزیده ی زیر بخش مورد نظر این جانب است:
    دوستان نازنین! کار رسانه ای یعنی همین که در تضاد و تعارضی که ما برای مسولان به وجود می آوریم شرایط پاسخگویی آنها مهیا شود. پس من راه خویش می روم و شما هم راه خویش بروید‍، تردید هم نکنید که یک جا همه به هم خواهیم رسید.
    جان کلام: بعضی تندروی ها در تقسیم کار، قابل فهم و توجیه است گرچه باید با دقت تمام به کار گرفته شود.

    نویسنده: عرفان

  • بحث برانگیزی اقدام بریتانیا در پی اعزام دیپلمات بلند پایه به مراسم تنفیذ

    مقالهء:<< تایمز آن لاین>>
    نوشته:<<مارتین فلچر و فرانسیس الیوت>>
    ترجمه: <<امین>>_________

    دیروز بریتانیا، دومین شخص بلندپایهء خود در تهران را، به مراسمی فرستاد که طی آن، رهبر ایران، علی خامنه ای، حکم پرتنش آقای محمود احمدی نژاد را برای اعادهء کرسی ریاست جمهوری در یک دورهء دیگر به ایشان ابلاغ کرد و با این عمل خود، جرقهء مجادلات فراوانی را زد. وزارت امور خارجه و دول مشترک المنافع
    (The forein and commonwealth office -F.C.O
    )، آقای پاتریک دیویس(Patrick Davies )، معاون اول سفیر بریتانیا در ایران را به این مراسم اعزام داشت. این درحالی صورت پذیرفت که از ابتدای نارضایی ها و اعتراضات پس از اعلام نتایج انتخابات دهم، ایران پیوسته، بریتانیا را متهم به مواردی چون: دست داشتن در سازماندهی و یا کمک به تشدید ناآرامی های اخیر در ایران نموده، کارکنان ایرانی ِ سفارت را بازداشت و اقدام به اخراج خبرنگاران بی بی سی کرده است.
    دفتر FCO اعلام کرد که فرستاده شدن آقای دیویس به جای سفیر، آقای سایمون گس ( Simon Gass
    )، در واقع اقدامی در جهت نشان دادن این بود که بریتانیا، با حکومتی که متهم به تقلب گسترده در آرائ انتخاباتی است، با خشونت هرچه تمام تر با مخالفینش برخورد میکند و دادگاه های نمایشی برای دگراندیشان ترتیب میدهد <<روابط چون همیشه به حال عادی خود برقرار نیست!>>.
    FCO همچنین سعی بر توضیح این امر داشت که ما هنوز باید با این دولت، بر سر مسائل هسته ای، حقوق بشر و دیگر موارد مشابه، مذاکره و مباحثه کنیم و اینگونه دلیل میآورد که<< برای عملی شدن چنین مواردی، مجاری گفتگو باید باز بماند!>>؛ FCO مدعی است که در این خصوص پیرو سیاست (( سرسختی و اصرار)) بوده، اما منتقدان او بر این باورند که این حرکت،FCO را در مذان اتهام مشروعیت بخشیدن به این دولت قرار می دهد.
    آقای ویلیام هیگ(
    William Hague)، وزیر سایهء امورخارجهء بریتانیا می گوید<< در تحت هر شرایطی و با هر منطقی، حضور در این مراسم، می بایست در حداقل امکان انجام می شد؛ به نظر می آید کشورهای دیگر از وزارتخانهء ما، در این خصوص بهتر عمل کرده اند>>.
    سِر منزس کمپبل(
    Sir Menzies Campbell)، رهبر اسبق حزب لیبرال دمکرات و عضو شورای روابط امور خارجه، این اقدام را کاملاً غیر طبیعی خواند و افزود:<< دولت(انگلستان)، در جانب داری از رعایت حقوق بشر و آزادی های فردی در ایران، فریادها زده است، اما در زمانی که یک سری دادگاه های فرمایشی در آنجا درحال اجراست، چنانچه مسئلهء احتیاط در رفتار در مد نظر بود، می بایست با خونسردی خود را حفظ کرده و تنها به تداوم روابطی نیم بند، اکتفا می نمود>>.
    آقای علیرضا نوری زاده، دبیر مرکز مطالعات ایرانی و عربی ِ لندن، در همین راستا مدعی است که بریتانیا، با نفرستادن نماینده ای به این مراسم، باید بر سر مواضع خود پافشاری می کرد و اینکه این اقدام میتواند هزاران انسانی را که با اقدام به تظاهرات بر علیه رژیم، با جان خود بازی کرده اند را، به نوعی دلسرد کند. او می افزاید:<< من واقعاً شکه شدم... این کار به نحوی، به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد بود>>.
    اعضای اتحادیهء اروپا اما، نتوانستند در این خصوص به یک تصمیم یکپارچه برسند. سوئد، که ریاست دوره ای اتحادیه را به عهده دارد، سفیر خود را به عنوان نمایندهء اتحادیهء اروپا، روانهء مراسم کرد. در همین حال، بزرگترین شرکای تجاری ایران در اروپا، فرانسه و ایتالیا، به ارسال نمایندهء پایه دوم خود اکتفا نمودند و البته آلمان، دون پایه ترین نمایندهء سیاسی دفترش را به عنوان نماینده خود اعزام داشت.
    به دنبال این مناسبات، FCO هنوز تصمیمی برای آنکه چه کسی و در چه رتبه ای را، روز چهارشنبه و برای حضور در مراسم سوگند احمدی نژاد در مجلس بفرستد، نگرفته است.
    آیت الله خامنه ای، در مراسم دیروز گفت که انتخابات اخیر(( برگ افتخار آفرینی)) در تاریخ ایران بود؛ اما آن واقعه، با اختلافاتی که بر سر آرا و نحوهء برخورد با مسائل پس از آن پیش آمد، هیچ نبود جز نمایشی از شکاف ژرف درون حکومتی.
    مراسم تنفیذ ، توسط کاندیداهای شکست خورده اعلام شده، آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همچنین رواسای جمهور پیشین، آقایان آیت الله علی اکبر رفسنجانی و محمد خاتمی کلاً تحریم و بایکوت شد. آنها، این انتخابات را به نوعی خیمه شب بازی تشبیه کرده، آن را تقبیح کرده اند و نیز سخت گیری های پس از آن، نسبت به معترضان را محکوم نموده اند. باید یادآور شد که اعضای بیت آیت الله خمینی، رهبر پیشین ایران، از غایبان برجسته دیگر این مراسم بودند.
    این مراسم تنفیذ، از یک جهت دیگر هم قابل توجه بود و آن سردی رفتار و روابط آقایان آیت الله خامنه ای و احمدی نژاد بود که ظاهراً پس از لجاجت های احمدی نژاد با خواست رهبری و انتخاب آقای مشایی به معاونت اولی خود بروز کرده است.
    تلویزیون دولتی ایران صحنه ای را به نمایش گذاشت که در آن آیت الله خامنه ای از آنکه احمدی نژاد همچون سال 2005، دست رهبر را به نشانهء وفاداری ببوسد، طفره رفت و رئیس جمهور مجبور شد، ناشیانه و مضحک، عبایی که بر شانهء خامنه ای بود را بجایش ببوسد.
    آیت الله خامنه ای و احمدی نژاد، اما، هر دو سعی کردند مراسم تنفیذ را به عنوان پیروزی بزرگی در مقابل دشمنان خارجی، که همگی کمر به نابودی جمهوری اسلامی بسته اند، به نمایش بگذارند. آقای خامنه ای گفت :<< ایران به جنگ بر علیه گردن کشی ها و زیاده خواهی ها و استقامت در مقابل سلطه گران بین المللی رای داده است>> و احمدی نژاد نیز، خطاب به دول غربی گفت:<< دورهء ترساندن تمام شده، شما دیگر خواسته هایتان را نمیتوانید به مردم جهان تحمیل کنید، من به شما توصیه میکنم که به راه انصاف برگردید و از بر هم زدن روابط داخلی دیگران خجالت بکشید... ملت شریف ایران، چنین خودخواهی ها و ریاکاری هایی را تحمل نمیکند>>.
    دیروز، نیروهای انتظامی، مجبور شدند برای جلوگری از هرگونه تظاهراتی به خیابان ها سرازیر شوند؛ آنها هفت هفته پس از اعلام نتایج انتخابات، برای آرام کردن اوضاع و خواباندن صدای اعتراضات گسترده پس از آن انتخابات، هنوز با مشکلات عدیده ای مواجه اند.
    در این راستا، رهبران نهضت اعتراضات، از حدود یک میلیون ایرانی خواسته اند تا فردا، چهارشنبه، در زمانی که احمدی نژاد قرار است در مجلس سوگند یاد کند، به عنوان اعتراض به خیابان ها بیایند.
    پایان.
    مطلب همراستا در گزینه